مشغولیات

زندگى، خود مشغولیتی عظیم است!




شعار هفته

Many subsystems in data communication systems work best with random bit sequences.

K. Sam Shanmugam


 
 
آیدین كبیر در یک نگاه

اسم: آیدین خان
تاریخ تولد: ۱۸ دی ۱۳۶۱
قد: ۱۷۷
وزن: داره می رسه به صد
رنگ چشم: قهوه‌ای تیره
رنگ مو: همون
تماس: ایمیل

اینم یه تیریپ عارفانه، ابلهانه از آیدین كبیر


بالا
 
آرشیو

بالا

نظريات عارفانه،
يادداشتهای ابلهانه

تراوشات ذهنی آیدین كبیر
 

دوشنبه، ۱۴ ژوئن ۲۰۰۴     

وقتی آیدین کوچک بود!
همینجوری که داشتم سیستم انتقال (ادبیات مخابرات) می خوندم، یاد قدیمیترین نشونه های علاقه خودم به مخابرات افتادم. دوم دبستان بودم انگار، تو کتابای بابام یه کتاب پیدا کرده بودم که موضوعش تلفن بود. اصلا یادم نمیاد اسمش چی بود، فقط جلدش قرمز بود. یادمه دور از چشم بقیه می خوندمش. هرچی بیشتر می خوندم، بیشتر از پیچیدگی موضوع کف می کردم. یادمه وقتی اون تو یه چیزایی راجب شماره گیری پالس خوندم کلی ذوق کرده بودم، البته قاعدتا فوقش یک دهم حرفای کتابو فهمیده بودم. یه مشت نقشه شماتیک و مدار داخلی گوشی تلفن هم توش بود که ساعتها می نشستم الکی نگاهشون می کردم و هیچی سر در نمی اوردم. خیلی باحال بود. نمی دونم چی داشت که اونجوری جذبم می کرد. چند ماه بعدش اسباب کشی داشتیم، بعدش دیگه کتابه رو ندیدم. خیلی هم دنبالش گشتم ولی پیدا نشد که نشد.

اینو آیدین در ساعت ۱۸:۱۸ نوشت.



یک نظر به “”
  1. raminia گفته:

    همينه که مخابراتي شدي ديگه… محروميت کشيدي، کتاب‌ات گم شده، براي عقده شده… بعدا فکر کردي مي‌خواهي مخابراتي بشوي و اين آرزوي همه زندگي‌ات هست! مثلا ممکمن است کتاب بزبزقندي (يا داستان‌هاي من و بابام) هم مي‌خواندي آن روزها و توي اسباب‌کشي هم گم نشده بوده و بعدا هم دوباره خواندي، آنقدر که خسته شدي ازش. به همين دليل هم ديگه الان نرفتي بزبزقندي بشي(يا بابا بشي!)
    همينه ديگه… همينه…. هي شماتيک مي‌ديدي فکر مي‌کردي چيز مهميه((:

پاسخی بنویسید


 

مطالب اخیر

نظرات اخیر

© TGEIK نظریات عارفانه، یادداشتهای ابلهانه 2024 - 2002