مشغولیات

زندگى، خود مشغولیتی عظیم است!




شعار هفته

Many subsystems in data communication systems work best with random bit sequences.

K. Sam Shanmugam


 
 
آیدین كبیر در یک نگاه

اسم: آیدین خان
تاریخ تولد: ۱۸ دی ۱۳۶۱
قد: ۱۷۷
وزن: داره می رسه به صد
رنگ چشم: قهوه‌ای تیره
رنگ مو: همون
تماس: ایمیل

اینم یه تیریپ عارفانه، ابلهانه از آیدین كبیر


بالا
 
آرشیو

بالا

نظريات عارفانه،
يادداشتهای ابلهانه

تراوشات ذهنی آیدین كبیر
 


جمعه، ۲۸ اوت ۲۰۰۹

احساس رضایتم از تموم شدن سربازی با مال Bride بعد از کشتن بیل برابری می کنه. پس موزیک هم باید متناسب انتخاب بشه.
Goodnight Moon
Shivaree

[۲ نظر] اينو آیدین در ساعت ۹:۲۰ نوشت.

.............................................................................................


چهارشنبه، ۲۶ اوت ۲۰۰۹

بابام جان برای خودتون می گم. این که تو یه بخش خبری دوتا خبر بخونین که تو یکیش خبرنگاران بدون مرز به اسرائیل گیر داده باشه و تو اون یکی عفو بین الملل به آمریکا، صورت خوشی نداره. به نظر من این سازمان های استکباری که دائما علیه ما دروغ پردازی می کنن الآن هم حتما یه برنامه ای پشت پرده دارن که به آمریکا و اسرائیل گیر دادن.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۷:۵۱ نوشت.

.............................................................................................


سه‌شنبه، ۲۵ اوت ۲۰۰۹

مع الظلم؟

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۱۸:۵۶ نوشت.

و اما قشر ستوانسوم. ترحم انگیز ترین قشری که تو نظام دیده می شه. طرفی که بعد از یه عمر درجه داری بالاخره افسر شده و برای تلافی تمام رنج های عمرش راحت پدر همه رو در میاره و احساس جذبه اش واقعا دیدنیه. باید ببینی چطور وقتی بهشون می گی جناب سروان قند تو دلشون آب می شه، حالا ممکنه تا قبل از بازنشستگی حتا نزدیک سروانی هم نرسه. خلاصه هیچ وقت درکشون نکردم.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۱۸:۵۵ نوشت.

.............................................................................................


دوشنبه، ۲۴ اوت ۲۰۰۹

ماشین رو بستن به این وانت آبیا و بردن! به خاطر اینکه تو یه ایستگاه متروکه تاکسی پارک کرده بودم که دیگه خطش وجود نداره و خط کشی روی زمینش پاک شده و تابلوی درب و داغونش رفته پشت درخت و دیده نمی شه. چون یه یارو که قبل از من یه ساعت اونجا پارک کرده بود رفت و من جمعا ده دقیقه هم اونجا نبودم! خیلی زور داره والا. هرچی این روزای آخر تو ارتش کارم تند پیش رفت، تلافیش داره سر قضیه ماشین سرم در میاد.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۱۶:۴۱ نوشت.

از آدمایی که خیلی احساس زرنگی می کنن خیلی بدم میاد. وقتی تو مترو همه دارن به نوبت خودشون رو می چپونن رو پله برقی و یکی میاد و می خواد از اون پهلوها بدون نوبت بزنه تو صف، وقتی پاش گیر می کنه به یه چیزی و با کله می ره تو زمین اصلا ناراحت که نمی شم هیچی، قند هم تو دلم آب می شه.

[یک نظر] اينو آیدین در ساعت ۱۶:۳۹ نوشت.

.............................................................................................


شنبه، ۲۲ اوت ۲۰۰۹

یه کارگر ساندویچی تو صف بانک جلوی من بود. صحبت که شد گفت ماهی چهارصد و هشتاد هزار تومن حقوق می گیره به علاوه بیمه. می خواستم بگم آره دقیقا از حقوق و مزایای پارسال من فوق لیسانس بیشتر می گیری!

[یک نظر] اينو آیدین در ساعت ۱۱:۳۷ نوشت.

این کلاهی که تو عکس می بینین تو گرم ترین روزای تابستون، اساسی ترین نقش رو تو دم کشیدن کله من ایفا کرد. فعلا که دارم باهاش با رأفت آیدینی برخورد می کنم، بلکه به خودش بیاد و اعتراف کنه از کدوم دشمن من پول گرفته.

[یک نظر] اينو آیدین در ساعت ۱۱:۳۲ نوشت.

.............................................................................................


سه‌شنبه، ۱۸ اوت ۲۰۰۹

بالاخره گرفتمش. فقط دلم می سوزه که کلا شیش ماه و دو روزش بیشتر نمونده بود!

[۶ نظر] اينو آیدین در ساعت ۱۶:۳۳ نوشت.

.............................................................................................


شنبه، ۱ اوت ۲۰۰۹

من اصلا این انقلاب مخملی رو نمی فهمم. چرا باید این یکی بد باشه و مدلای دیگه اش (توری و ساتن و …) خوب باشن؟

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۱۵:۵۹ نوشت.

 

مطالب اخیر

نظرات اخیر

© TGEIK نظریات عارفانه، یادداشتهای ابلهانه 2024 - 2002