مشغولیات

زندگى، خود مشغولیتی عظیم است!




شعار هفته

Many subsystems in data communication systems work best with random bit sequences.

K. Sam Shanmugam


 
 
آیدین كبیر در یک نگاه

اسم: آیدین خان
تاریخ تولد: ۱۸ دی ۱۳۶۱
قد: ۱۷۷
وزن: داره می رسه به صد
رنگ چشم: قهوه‌ای تیره
رنگ مو: همون
تماس: ایمیل

اینم یه تیریپ عارفانه، ابلهانه از آیدین كبیر


بالا
 
آرشیو

بالا

نظريات عارفانه،
يادداشتهای ابلهانه

تراوشات ذهنی آیدین كبیر
 


یکشنبه، ۲۶ ژوئن ۲۰۲۲

اون‌قدر‌ هوا گرمه که چایی سرد نمی‌شه.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۱۶:۴۱ نوشت.

.............................................................................................


چهارشنبه، ۲۲ ژوئن ۲۰۲۲

رفتم ادکلن خریدم، طبق معمول یه مشت اشانتیون ریخت تو کیسه. اومدم خونه می‌بینم یکیش کرم ضدپیری مردونه‌اس. پیر خودتی و هفت جدت.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۲۱:۱۲ نوشت.

.............................................................................................


دوشنبه، ۲۰ ژوئن ۲۰۲۲

همیشه کارش همینه. یه جلسه نیم‌ساعته می‌ذاره تو تقویم، بعد که رفتی تو جلسه تا جایی که بتونه نگهت می‌داره. این سری گذاشته بود از یازده و نیم تا دوازده. بهش گفتم خوبه، مخصوصا که من باید راس ۱۲ برم جایی. تغییرش داد به ده تا یازده و نیم، بدون این‌که به روش بیاره که یهو زمان موردنظرش سه برابر شده.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۱۳:۴۶ نوشت.

.............................................................................................


دوشنبه، ۱۳ ژوئن ۲۰۲۲

تهش کجاست؟ چرا نمی‌تونیم یه دقیقه دغدغه نداشته باشیم؟

[۲ نظر] اينو آیدین در ساعت ۲۱:۳۹ نوشت.

سالی دو بار آموزش ایمنی داریم و هربار کلی تاکید روی تجهیزات و ایمنی دکل‌بند هست. حتی اونی که پایین دکل منتظر می‌مونه هم باید اقلا کلاه داشته باشه. حالا این آموزش هیچ ربطی هم به کار من که تمام سال پای کامپیوتر نشستم نداره. اما هربار یاد ده دوازده سال پیش می‌افتم که تو ایران چقدر با دکل‌‌بند سر سایت رفتم و طرف نه کلاه داشت، نه کمربند، نه قلاب، نه دستکش. فرمالیته بهش می‌گفتیم با تجهیزات برو بالا، می‌گفت لازم نیست و دیگه مبحث ایمنی تموم می‌شد. چقدر خر بودیم و چقدر شانس اوردم که اقلا زیر دست من اتفاقی نیفتاد.
پ.ن. چند ماه بعد از اینکه من از اون شرکت اومدم بیرون، آچار از دست دکل‌بند افتاد روی سر یکی از بچه‌ها که پایین دکل منتظر بود و کشتش.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۱۰:۲۲ نوشت.

 

مطالب اخیر

نظرات اخیر

© TGEIK نظریات عارفانه، یادداشتهای ابلهانه 2024 - 2002