مشغولیات

زندگى، خود مشغولیتی عظیم است!




شعار هفته

Many subsystems in data communication systems work best with random bit sequences.

K. Sam Shanmugam


 
 
آیدین كبیر در یک نگاه

اسم: آیدین خان
تاریخ تولد: ۱۸ دی ۱۳۶۱
قد: ۱۷۷
وزن: داره می رسه به صد
رنگ چشم: قهوه‌ای تیره
رنگ مو: همون
تماس: ایمیل

اینم یه تیریپ عارفانه، ابلهانه از آیدین كبیر


بالا
 
آرشیو

بالا

نظريات عارفانه،
يادداشتهای ابلهانه

تراوشات ذهنی آیدین كبیر
 


جمعه، ۲۹ اکتبر ۲۰۲۱

این «در قید حیات» هم اتفاقا ترکیب مزخرفیه. بمیره آزاد می‌شه شما خوشحال می‌شین براش؟

[۶ نظر] اينو آیدین در ساعت ۱۶:۱۰ نوشت.

.............................................................................................


پنج‌شنبه، ۲۸ اکتبر ۲۰۲۱

اگه خود بیست ساله‌ام رو ببینم بهش می‌گم الآنتو نبین که تمام زمستون بدون پتو می‌خوابی، یه روزی می‌رسه که یه ساعت قبل خواب با روش ابداعی دور پتو رو چفت و بست می‌کنی که یه مولکول هوا از بیرون نیاد.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۱۷:۰۰ نوشت.

اناره یه جوری ترشه که انگار می‌خواد انتقام یه چیزی رو از من بگیره. فقط نمی‌دونم چی هست.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۱۶:۵۷ نوشت.

.............................................................................................


دوشنبه، ۲۵ اکتبر ۲۰۲۱

Now I feel I’m growing older
And the songs that I have sung
Echo in the distance

نوشته شده توسط دو نفر ۲۳ و ۲۹ ساله.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۱۱:۱۹ نوشت.

.............................................................................................


یکشنبه، ۲۴ اکتبر ۲۰۲۱

تو کلاس ژیمناستیک هفته پیش یه بدبختی لباس گربه پوشیده بود، اومده بود بچه‌ها رو تشویق می‌کرد، بغلشون می‌کرد یا باهاشون های‌فایو می‌زد. اینام هر دو تا معلقی که می‌زدن می‌رفتن پیشش یه دور روحیه می‌گرفتن برمی‌گشتن. بعد از یه مدت این ماجرا براش تکراری شد، می‌رفت جلوی گربه می‌گفت Boo که بترسه. ژنتیک هم چیز عجیبیه.

[یک نظر] اينو آیدین در ساعت ۱۱:۳۲ نوشت.

.............................................................................................


شنبه، ۲۳ اکتبر ۲۰۲۱

اصولا آدما خیلی راحت می‌تونن بابت کاری که خودشون هم یه زمانی انجام دادن یا خواهند داد، بقیه رو قضاوت و ملامت کنن.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۲۳:۱۱ نوشت.

.............................................................................................


پنج‌شنبه، ۲۱ اکتبر ۲۰۲۱

بله عزیزان، طبق معمول من رفتم تو فکر سرمایه‌گذاری رو یه چیزی (این بار بیت‌کوین)، قیمتش رفت بالا. حالا به محض این‌که بخرم، با کله میاد پایین. شیش ماه پیش سهام شرکت خودمونو خریدم، از اون موقع تا الآن دو فصل گزارش مالی خوب داده ولی قیمتش کم شده.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۱۱:۰۸ نوشت.

.............................................................................................


چهارشنبه، ۲۰ اکتبر ۲۰۲۱

برم یه پروژه تعریف کنم، یه سری دانشمند بشینن تحقیق کنن ببینن چرا لحاف توی رویه لحاف مچاله می‌شه می‌ره پایین.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۲۱:۵۵ نوشت.

اگه همین الآن ازم بپرسی مشکلات بشریت تقصیر کیه، می‌گم همه چیز زیر سر اون مدیر کارخونه داروسازیه که اسپری دماغش فوقش ده دقیقه جلوی آب‌ریزش رو می‌گیره، ولی روش نوشته بیشتر از روزی سه بار استفاده نکنین.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۱۶:۲۵ نوشت.

.............................................................................................


سه‌شنبه، ۱۹ اکتبر ۲۰۲۱

برای تحویل گزارش کارآموزی رفته بودم دفتر دکتر الف. نمی‌دونم چی شد که یهو سر صحبت باز شد و شروع کرد به نصیحت. گفت زمان ما کسی نبود بهمون بگه درس بخونین، کلی وقت تلف کردیم. حالا تو هی با دخترا یللی تللی نکن، بچسب به درس و مشقت. منم سرمو تکون می‌دادم و از راهنماییش تشکر می‌کردم. سر ظهر بود که از اتاقش اومدم بیرون، دیدم دو نفر از دخترا نشستن روی نیمکت جلوی ورودی. منم رفتم پیششون و مشغول صحبت شدیم. چند دقیقه بعد دکتر الف اومد که بره طرف سلف. یه نگاه «تو آدم بشو نیستی» به من انداخت و از بغلمون رد شد.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۹:۵۰ نوشت.

.............................................................................................


دوشنبه، ۱۸ اکتبر ۲۰۲۱

هانیکو! زندگی، نقاهت بین دو سرماخوردگیه. حالا دوّار هست یا نه، ما نمی‌دونیم.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۲۰:۴۱ نوشت.

لابد طرفدارای محیط زیست خوششون نمیاد، ولی واقعا از این کاپشن پر اردک پشیمون نیستم، اگرم خراب بشه یکی دیگه می‌گیرم. اصلا حفاظی که در برابر باد لعنتی این شهر دارم تا حالا سابقه نداشته.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۱۱:۳۱ نوشت.

.............................................................................................


یکشنبه، ۱۷ اکتبر ۲۰۲۱

تو کتاب داستان، بچه‌هه مغازه باز کرده به دوستاش و عروسکاش خرت و پرت می‌فروشه. بعد یکیشون کلا پول نمی‌ده فرار می‌کنه. یکی دیگه هم پول نداره به جاش بغلش می‌کنه. خب بچه چی باید یاد بگیره از این داستان؟

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۲۱:۱۲ نوشت.

.............................................................................................


جمعه، ۱۵ اکتبر ۲۰۲۱

می‌گه بی‌حجاب بودم بعد چادری شدم، دوستام یه‌جوری باهام برخود کردن انگار یهو یه آدم دیگه شدم.
خب واقعا چه توقعی داشتی ازشون؟

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۲۱:۲۴ نوشت.

واقعا چطور می‌تونن چشمشون رو به روی حقانیت عرفان دسته ببندن و طرفدار حلقه باشن؟

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۲۱:۲۲ نوشت.

.............................................................................................


پنج‌شنبه، ۱۴ اکتبر ۲۰۲۱

با یه جدیتی درباره عرفان حلقه حرف می‌زد که واقعا نمی‌فهمم چطور آدم بالغ تحصیل‌کرده دنیادیده می‌تونه اینا رو قبول کنه. وقتشه که عرفان خودمو راه بندازم.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۱۰:۵۲ نوشت.

.............................................................................................


سه‌شنبه، ۱۲ اکتبر ۲۰۲۱

مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۲۰:۵۳ نوشت.

.............................................................................................


دوشنبه، ۱۱ اکتبر ۲۰۲۱

ایده: توالت فرنگی گرد. آدم حوصله‌اش سر نره ماهی دویست بار زل بزنه به ماشین لباسشویی.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۲۰:۲۸ نوشت.

.............................................................................................


جمعه، ۸ اکتبر ۲۰۲۱

اطلاعات گروه خونی رو بررسی آماری کردن و به این نتیجه رسیدن که پدر بیولوژیک حدود یک درصد از جمعیت، اونی نیست که ثبت شده. بعد می‌گه قبلا فکر می‌کردیم عددش حدود بیست سی درصد باشه. تو این مملکت چه خبره که ما در جریان نیستیم؟

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۱۵:۵۹ نوشت.

خاله بابا هر سال مربای سیب درست می‌کرد و می‌فرستاد تهران. مربای خوشمزه‌ای بود و چون مقدارش کم بود و منبع انحصاری داشت، همیشه جای خاصی تو ذهن من داشت. رنگ زرد براقش، حالت شفاف و شیشه‌ای تیکه‌های میوه و طعم مربا قشنگ یادمه هنوز. اما کم کم که سن و سالا رفت بالا، اون مربا کمتر و کمتر شد. بعدم که دیگه اومدیم اینجا و الآن بیشتر از ده ساله که اون مربا به یه خاطرهٔ شیرین تبدیل شده.
چهار سال پیش اوایل پاییز که مغازه‌ها پر شده بود از انواع “سیب سوئدی” یه روز موقع خرید زد به سرم که مربا درست کنم و شانسی یه سیبی برداشتم و تو آب و شکر جوشوندم و اتفاقا خیلی نزدیک به اون چیزی شد که تو ذهنم بود. خوشحال و سرمست با خودم گفتم حل شد و یه کم تنظیمش می‌کنم و دیگه مربام هیچی کم نداره. اشکال کار این بود که اصلا یادم نیست چه سیبی بود. از اون موقع تاحالا دارم انواع سیب می‌خرم و با روشای مختلف امتحان می‌کنم و حتی نزدیک اون محصول اول نمی‌شم. شب توی شکر می‌خوابونم، شکر و آب می‌جوشونم و بعد سیب می‌اندازم توش، همه رو سرد می‌ذارم روی اجاق، شکرشو کم و زیاد می‌کنم، اندازه تیکه‌های سیب رو تغییر می‌دم، سر قابلمه رو باز می‌ذارم، می‌بندم. یه بار له می‌شه، یه بار قرمز می‌شه، یه بار شفاف نمی‌شه، یه بار بدمزه می‌شه اما اون چیزی که باید نمی‌شه که نمی‌شه. همین الآن نشستم و محصول به درد نخور دیشب بهم خیره شده و داره حرصم می‌ده.
پ.ن. کسی که به حکمت باستانی توجه نکنه سرنوشت بهتری در انتظارش نیست.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۱۳:۳۹ نوشت.

.............................................................................................


چهارشنبه، ۶ اکتبر ۲۰۲۱

یه هفته‌اس داره یکسره بارون میاد، بعد دست من هی خشک‌تر می‌شه. نکنه ابرا از پوست من رطوبت می‌کشن؟

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۲۰:۵۴ نوشت.

.............................................................................................


دوشنبه، ۴ اکتبر ۲۰۲۱

این Irishman چرا تموم نمی‌شه؟

[۲ نظر] اينو آیدین در ساعت ۲۲:۳۴ نوشت.

.............................................................................................


جمعه، ۱ اکتبر ۲۰۲۱

یه استندآپ کمدی دیدم داشت یکی رو مسخره می‌کرد که اسمش نایجل بود و اسم دخترشو گذاشته بود نایجلا.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۲۲:۳۰ نوشت.

یه زمانی دم به دقیقه سینما بودیم، اما الآن سینما رفتن یه اتفاق نادر شده. امروز بعد از دو سال فرصت شد بریم یه فیلم ببینیم. چقدر همه چیز عوض شده بود. صندلی‌های جدید، خودپرداز نوشابه جدید، منوی هله هوله جدید. حتی توالتای این سالنی که همیشه می‌رفتیم عوض شده بودن. واقعا لازمه آدم گاهی از غارش بیاد بیرون.
در مورد فیلمش هم بگم؟ جیمز باند دنیل کریگ کلا سری خوبی بود و این قسمت آخرش هم خیلی خوب این دوران رو تموم کرد. اما یه اتفاقاتی تو این قسمت افتاد که با کل هویت ۶۰ سالهٔ ماجرا تناقض داره. قسمت بعدی وقتی بیاد ممکنه خیلی رواعصاب باشه.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۲۱:۱۳ نوشت.

 

مطالب اخیر

نظرات اخیر

© TGEIK نظریات عارفانه، یادداشتهای ابلهانه 2024 - 2002