مشغولیات

زندگى، خود مشغولیتی عظیم است!




شعار هفته

Many subsystems in data communication systems work best with random bit sequences.

K. Sam Shanmugam


 
 
آیدین كبیر در یک نگاه

اسم: آیدین خان
تاریخ تولد: ۱۸ دی ۱۳۶۱
قد: ۱۷۷
وزن: داره می رسه به صد
رنگ چشم: قهوه‌ای تیره
رنگ مو: همون
تماس: ایمیل

اینم یه تیریپ عارفانه، ابلهانه از آیدین كبیر


بالا
 
آرشیو

بالا

نظريات عارفانه،
يادداشتهای ابلهانه

تراوشات ذهنی آیدین كبیر
 


دوشنبه، ۳۱ مه ۲۰۱۰

1- تو ورودی باغ عفیف آباد یه لوله توپ هست که هیچ تابلو و توضیحی هم نداره و زیر آفتاب و بارون داره نابود می شه. خیلی اتفاقی یه حکاکی محو روش دیدم که توضیح داده بود که هدیه “امپراتور کافر ممالک روسیه نیغولای نخستین” به عباس میرزا به مناسبت صلح ترکمان چای بوده!
2- پیرو صحبتای قبلی درباره قبرستون قدیمی شیراز، توضیح این نکته هم ضروریه که دانشمند برجسته ناصر پورپیرار (پیرو راستین روش آقای دینبلی در تحقیق) اعتقاد داره کلا حافظ و سعدی و از اون بالاتر ایران وجود نداشته و کل این فضا زمین بایر و خالی از سکنه بوده و سیصد چهارصد سال پیش یهودیا یه سری رو اوردن اینجا و یه داستان های تاریخی هم سر هم کردن که همه باور کنن ما دو هزار و پونصد سال تاریخ داریم. فقط گفتم که اگه احیانا از وجود همچین اختر تابناکی بی خبر بودین باخبر بشین.

[۳ نظر] اينو آیدین در ساعت ۱۹:۰۸ نوشت.

ماراتن شیراز بالاخره تموم شد و الآن تو فرودگاه منتظر برگشتم. خدا می دونه تو تهران چه رژیمی باید بگیرم که اثر هزار وعده متوالی فست فود محتوی گوشت قرمز و پپسی محو بشه.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۱۹:۰۰ نوشت.

مثلا فرض کنین با یکی دعوا دارین و خیلی هم پدرکشتگی دارین. بعد یهو وسط دعوا با یه لحن حماسی و صدای کلفت برگردین بهش بگین: “عقرب جراره ای، دیو شکمباره ای”. به نظر من که طرف حق داره دلش رو بگیره و از خنده همون وسط ولو بشه.

[یک نظر] اينو آیدین در ساعت ۹:۳۱ نوشت.

این ابلهایی که برای شرق مطلب ترجمه می کنن دیگه دارن می رن رو اعصابم. طرف فکر می کنه یه نقاش هلندی داریم به اسم “وان خوخ” یا اون یکی هنوز خبر نداره که “A Study in Scarlet” سالیان ساله که تو ایران به اسم “اتود در قرمز لاکی” شناخته می شه و لازم نیست بهش بگن “تحقیق درباره اسکارلت” که اتفاقا تو کل رمان موجود یا شیئی به اسم اسکارلت هم اصولا وجود نداره. این آدما رو باید با لگد بفرستن کلاس اکابر نه این که خزعبلاتشون رو تو روزنامه چاپ کنن.

[یک نظر] اينو آیدین در ساعت ۹:۳۰ نوشت.

.............................................................................................


یکشنبه، ۳۰ مه ۲۰۱۰

اون ماه اول ترم اول دانشجویی، سر کلاس فیزیک یک، بهنود از ته کلاس صدا می زد “مهندس!” و بعدش ما ده نفری برمی گشتیم طرفش و جواب می دادیم “جون مهندس!!!”. بهنود سال سوم جلوی خونه دختر مورد علاقه اش نفت ریخت رو خودش و کبریت زد و تمام. من هم الآن با یه سری پبمانکار طرف هستم که حتما پشت سرم کلی دری وری بارم می کنن و جلوی خودم “مهندس” از دهنشون نمی افته. استفاده از این کلمه برای احترام یا نشون دادن شان بالا حالم رو بد می کنه.
پ.ن. هیچ وقت تو هندسه شاگرد زرنگی نبودم.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۲۱:۱۹ نوشت.

1- با سلطان حوادث هوایی که نوپولف 154 باشه اومدم شیراز. جالبه برای این که مسافرا نترسن و سر و صدا نکنن، حتی اسم کامل هواپیما گفته نمی شه. می گن: “به هواپیمای TU154 خوش آمدید”. حالا نمی دونم با چی قراره برگردم.
2- جایی که حافظیه ساخته شده یه قبرستون خیلی قدیمیه و همه هم اینو می دونن. اون چیزی که من نمی دونم اینه که چرا اینقدر زوج های جوان اونجا بودن که گوشه ایوون یا لب پله های این آرامگاه و اون آرامگاه نشسته بودن و از قرار حرفای عاشقانه می زدن.
3- یعنی اون چینی که شبکه شیراز رو طراحی کرده قد یه چینی معمولی هم شعور نداشته. ورداشته بغل خوابگاه دانشگاه شیراز نوک کوه، یه دکل سی متری زده و سرش سایت هوا کرده. دو تا سکتورش که دارن به کوه پوشش می دن، اون سکتور سوم هم به تنهایی به کل شهر اورشوت می ده.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۲۱:۱۸ نوشت.

.............................................................................................


جمعه، ۲۸ مه ۲۰۱۰

“Ridicule is the only weapon which can be used against unintelligible propositions. Ideas must be distinct before reason can act upon them. And no man ever had a distinct idea of the trinity. It is the mere Abracadabra of the mountebanks calling themselves the priests of Jesus.”

Thomas Jefferson

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۱۳:۴۶ نوشت.

1- امان از دست این پیمانکارای شیرازی، تا ولشون می کنی می خوان کارو بپیچونن. “مهندس ای دکلو خیلی بلنده، نریم بالا”، “مهندس ای خیابونو یی طرفه اس”، “ماشینو داغ کرده، تعطیلش کنیم” پدرم در اومد از دست اینا.
2- یه مغازه دیدم که نوشته بود: “کالباس کل عباس، سلطان سوسیس و کالباس ایران”!
3- خوابم میاد.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۱۳:۴۲ نوشت.

.............................................................................................


سه‌شنبه، ۲۵ مه ۲۰۱۰

نمی دونم تو هوای شیراز چی هست که اینجوری آدم رو می گیره. من که شخصا همش دلم می خواد بخوابم.

[یک نظر] اينو آیدین در ساعت ۱۱:۴۸ نوشت.

.............................................................................................


یکشنبه، ۱۶ مه ۲۰۱۰

یه چندتا نکته دیگه درباره اهواز:
1- اینجا اولین جاییه که دیدم ظهر جمعه همه رستوران هاش تعطیل بودن.
2- خیلی از رستوران های اینجا دیدم که تو لیست غذاهاشون، گنجشک و سار هم داشتن. البته من امتحان نکردم به دو دلیل. یکی اینکه می ترسم گوشت جالبی نداشته باشن، دوم اینکه گنجشک حتی یه لقمه چپ هم نیست و طبق تخمین من باید اقلا پونزده پرس بخورم تا سیر بشم.
3- تا حالا کسی سعی نکرده بود بهم اسلحه بفروشه. البته من چون حدس می زنم تو فرودگاه ازم بگیرن نخریدم. ولی حداقلش اینه که آدم می دونه اگه یه وقت لازم شد از کجا باید بخره.
4- جلوی چشممون یه سمند پیچید جلوی یه پراید و مسافراش پیاده شدن و مسافر پراید رو از ماشین کشیدن پایین و با خودشون بردن!

[۲ نظر] اينو آیدین در ساعت ۲۰:۰۷ نوشت.

.............................................................................................


جمعه، ۱۴ مه ۲۰۱۰

برعکس بعضیا که تو دهات های اروپا گیر افتادن، چند روزه که تو مرکز پولسازترین استان میهن مشغول بهینه سازی شبکه ام. برای منی که تا حالا سر و کارم به این اطراف نیفتاده بود واقعا تجربه عجیبیه. تا حالا هیچ شهری ندیده بودم که کنار خیابونش علنا بنزین بشکه ای فروخته بشه و نظامی پیاده اش با مسلسل تو خیابون بگرده. هیچ شهر پولداری ندیدم که در و دیوارش اینقدر درب و داغون باشه. از بس داستان تیراندازی و جنگ  و جدال هم شنیدم تو این روزا که دیگه وقتی هوا تاریک می شه با ترس و لرز می رم تو خیابون. فکرشو بکن می خوایم بریم سر سایت که آنتنش رو تنظیم کنیم، بعد پیمانکار می گه مهندس دفعه آخر که رفتیم سر این سایت، صاحبخونه با اسلحه اومده سروقتمون، تو رو خدا اینو بیخیالش بشو!

[یک نظر] اينو آیدین در ساعت ۱۶:۴۲ نوشت.

اونی که می گه: “کتیبه هزار ساله مسجد وکیل دزدیده شد” اصلا تا حالا از خودش پرسیده که اون وکیل الرعایا این مسجد وکیل رو چندهزار سال پیش ساخته؟

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۱۶:۴۱ نوشت.

.............................................................................................


یکشنبه، ۹ مه ۲۰۱۰

یعنی من واقعا از این زبون پیراسته و فاخر این روشنفکر پیشتاز لذت می برم. بیچاره ما.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۱۵:۳۰ نوشت.

بالاخره فهمیدم شفیعی جم شخصیت غلمراد رو از کجا اورده بود. اینا ورداشتن یه بابایی از چین اوردن که مثلا دکتر مملکتشونه، کلی هم سابقه کار R&D داره ولی حرف زدن و خندیدن و خوردن و گیراییش کاملا همونیه که غلمراد بود. فقط نمی دونم کی به این دکترا داده.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۱۵:۲۹ نوشت.

 

مطالب اخیر

نظرات اخیر

© TGEIK نظریات عارفانه، یادداشتهای ابلهانه 2024 - 2002